• وبلاگ : روزنه ي نور
  • يادداشت : سلام به سعادتي که انتظار او را مي کشيد...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    الهي...
    چه پست دلنشيني... چه عکس قشنگي...
    واقعا نماز خوندن مادري که بچه ي کوچيک داره ديدنيه. دختر من وقتي نماز ميخونم معمولا مياد روبروم مي ايسته، سرشو بالا ميگيره و تو چشمام نگاه ميکنه. يک لبخندي ميزنه که دلم غش ميره وسط نماز. بعضي وقتام ميره زير چادرم. رکعت آخر نماز که ميشه انگار ميفهمه من نمازم داره تموم ميشه مياد دو زانو روي پاهام ميشينه و صورتشو مياره جلوي صورتم زول ميزنه تو چشمام. سعي ميکنم نگاهش نکنم که خندم نگيره، ولي اون صورتشو نزديکتر مياره و چشماشو تقريبا ميچسبونه به چشمام و شکلکهايي در مياره که من خندم بگيره. خيلي وقتام مياد روي پاهام ميشينه طوري که انگار روي صندلي نشسته، بعد سرشو برميگردونه عقب رو به صورتم که ببينه عکس العمل من چيه. اين کاراش واقعا دلنشينه برام ولي نمازم... گاهي مجبور ميشم دوباره بخونمش.
    پاسخ

    اوج فاجعه رو فقط بايد مادر باشي تا درک کني. چون اين کارها توسط هر کسي انجام بشه نمي تونه زياد توي نمازت تاثير بذاره، ولي وقتي توسط بچه ات باشه، ديگه کنترل پرت شدن حواست يه ريزه مشکل تره...قبول باشه خواهر