• وبلاگ : روزنه ي نور
  • يادداشت : کوهي بنام ضعيفه!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    خدا ميدونه چقدر از شنيدن اين کلمه ضعيفه بيزارم......
    يکبار کسي گفت زن ضعيفه است. به من گفت چون بستن چفت در حياط برام سخت بود. حساب کردم زنش براش چهارتا بچه آورده. يعني 36 ماه، سه سال تمام باردار بوده، با تبعاتش! چهار بار درد زايمان رو تحمل کرده. هشت سال بچه شير داده. چند ساعت بچه به بغل راه رفته؟ چقدر ناز کشيده؟ چقدر صبر و حوصله بخرج داده؟ چقدر شب بيداري؟ نگراني؟
    ميخواستم ازش بپرسم تو اگه باشي ميتوني يه سنگ چهار کيلويي رو به شکمت ببندي و روز شب و خواب و بيداري با خودت اين طرف اون طرف ببريش؟ يا حتا يه عروسک رو! چه برسه به بچه ي نق نقو و وابسته که دم به ساعت گرسنه است يا شير ميخواد يا بايد عوض شه يا بايد باهاش بازي کني يا... ميتوني تحمل کني؟ تو که ضعيف نيستي؟؟؟؟؟!!!!
    تازه زنت هنوز داره به دخترهاش بچه داري ياد ميده... تو به پسرهات چي ياد دادي؟
    ميخواستم بهش بگم...
    نگفتم! چون يه ضعيفه بايد روحش قوي باشه! و خيال نکنه قدرتش به اينه که جواب مردها رو بده! شايدم... رعايت احترام بزرگتر رو کردم مثلا... يا تو دلم گفتم به من چه اصلا؟!
    نميدونم...شايدم نگفتم چون خودم جز اون زنهاي رنج کشيده ي ناسپاسي شده نيستم... و حق ندارم از اين حرفا بزنم...الکي دلم از درد ديگران پره....
    پاسخ

    سلام. عجب حکايتيه اين حکايت ضعيفه هاي قوي...!