سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در گفتار دیگرى که از این مقوله است فرمود : ] از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مى‏شمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمى‏دارد ، چنین کسى خصلتهاى نیک را به کمال رسانیده ، و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد ، چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته ، و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى‏دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد ، چنین کس دو خصلت را که شریف‏تر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته ، و از آنان کسى است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان ، چنین کس مرده‏اى است میان زندگان ، و همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منکر ، چون دمیدنى است به دریاى پر موج پهناور . و همانا امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک کنند و نه از مقدار روزى بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روى حاکمى ستمکار گویند . [نهج البلاغه]
روزنه ی نور
 
چهل روز...

http://www.ido.ir/myhtml/article/1387/m11/13871127031.jpg

اربعین نزدیک است...

در طول تاریخ ، نور برای آمدنش بعد از ظلمت، با عدد چهل همنشین بوده است.

چهل روز ، چهل سال و ...

به راستی سرِّ این چهل چیست که هر جای تاریخ را نگاه می کنیم با این عدد رو به رو می شویم؟

فقط می دانم که اربعین حسینی ، چهلمی است که از ظلمتِ سیاه مردان در روز عاشورا بعد از چهل روز، نورانیتِ مردان خدا را به ظهور رسانید.

اربعین را مدیون کاروان اُسراییم، مدیون خطبه های کوبنده و نورانیت دختر سه ساله ای که مردم شام حتی حاضر نشدند که جسد بی جانِ او را در قبرستانشان خاک کنند، تصور نجاست از خاندانی که درب مسجد تنها به خانه ی جد ایشان باز بود !!! وامصیبتا...

کاروان باید می گذشت از مجالس شراب و خرابه ها تا این ظلمت به نور تبدیل می شد...

باید ولیِّ مسلمین را می گرداندند تا این نور را به جهان پخش کند و در تاریخ آن را ماندگار نماید...

نمی دانم از وقتی که خورشید ما پشت ابر سُکنی گزید چند تا از این چهل ها باید بگذرد تا نور وجودیش بر ما آشکار شود؟! کارِ ما از چهل روز و چهل سال گذشته است... گفتند چهل روز از عاشورا تا اربعین را زیارت عاشورا بخوانید و فرجش را بخواهید... ما به این چهل روز دل خوش کرده ایم.

اربعین روز نور است، پس بتاب و سیاهیِ ما را به سپیدی تبدیل کن.

از تاریکیِ زمان مدام سرمان به سنگ می خورد و نمی بینیم که کجا می رویم!!!

ایماها و اشاره های ساربمانمان را نمی بینیم...

دلمان را سپرده ایم به باد و ذهنمان هم روان در آب است و خیالِ آسوده ای داریم ...

خورشیدا! یعنی ظلمت ما از یزیدیان و شمریان و امویان و شامیان و کوفیان بیشتر است که چله نشینی هم جواب نمی دهد؟!!!

چشمانمان را فرشِ زیر پایت قرار بده و بیا...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط فطرس 90/10/20:: 3:10 عصر     |     ()رد پا
درباره

روزنه ی نور


فطرس
نوشته ها ،نظرات شخصی اینجانب است، سعی بر این دارم که با سند بنویسم، ولی بالاخره انسان جایزالخطاست.... خطاهایم را گوشزد کنید ممنون میشوم..
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ
-->