گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و بر می گشت.

 پرسیدند:  چه  می کنی؟

پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.

گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.

گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما آن هنگام که خداوند از من پرسید وقتی که خلیلم ابراهیم(ع) را بی گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟

 پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد... .

*****************

بعد از خواندن این داستان با خودم گفتم اگر خدا از من بپرسد که برای یوسف زمان آن هنگام که تنها بود چه کردی، چه پاسخ خواهم داد؟!؟

 تو باید بوی نیلوفر بگیری

مبادا رنگ خاکستر بگیری

تو باید آنقدر گنجشک باشی

که با هر قطره باران ، پر بگیری

مدت هاست که در تبلیغات و برنامه های کشور خودمان، که با افتخار نام جمهوری اسلامی را بر آن نهاده ایم مردانگی مردان و حیای زنان در تلویزیون زیر سوال رفته است.

زنانی که پوست خود را جلوی چشمان میلیون ها نامحرم برانداز می کنند و مردانی که به خاطر شفاف نبودن پوستشان ابراز نگرانی می کنند...

بزرگ ترین سرمایه هایمان را داریم ذره ذره از دست می دهیم. تبلیغاتمان هم شده تبلیغِ خودآرایی و بی حیایی؟ تبلیغاتمان هم رنگ آن ور آبی به خود گرفته است.

جالب تر از این موضوع ، تبلیغ محصولی توسط صدا و سیمای ما هست که از اعتباری برخوردار نیست. یعنی همین که مقدار زمان زیادی رو به این تبلیغ اختصاص می دهند و مقدار قابل توجهی درآمد از این راه کسب می کنند و نه به سلامت روحی و نه جسمی مردم دقت دارند همین صدا و سیمای ما را بس است؟؟؟؟؟؟؟

مشکل حجاب و بی عفتی و بداخلاقی های اجتماعی را می بینیم و دهان به اعتراض می گشاییم ولی دریغ از کوچک ترین فرهنگ سازی در این امور. نه تنها فرهنگ سازی نمی کنیم ، بلکه فرهنگ نادرست توسط مسئولین به مردم ارائه می شود.

دهان به اعتراض می گشاییم ...

 ما مردمی هستیم که تحریم ها و سختی ها نتوانست ما را از پای دربیاورد. مردمی هستیم که با وجود هر نوع سختی باز در میدان حاضریم و جانمان را هم برای وطنمان و دینمان می دهیم. انصاف نیست... انصاف نیست سلامت روحی و جسمی ما را فدای سود کلان خودتان کنید، صدا و سیمای محترم! 

و این کرم حلزون تنها نمونه ای از این ضدفرهنگ ها...

عجیب آلرژی پیدا کردم به جمله ی «دلت پاک باشه؟»...

آخه موندم پاکیِ دل همون توی دل باقی می مونه ؟؟ یعنی نباید یه چشمه به بیرون داشته باشه؟

کسی رو میشناختم که نامحرمان رو به دو دسته تقسیم می کرد: 1- نامحرمانی از قبیل پسرخاله، پسرعمو و اینا و کلا نامحرمای فامیل، که اصلا نامحرم حساب نمی شدند. عـــــــــــــــــــــــــــین برادر! (یه همچین روحیه ی خواهر برادری داشتند با هم) 2- نا محرمای غریبه؛ که تا وقتی که اون شال یا روسری روی سر بقا داشت، که فَبَها، وگرنه لطف کنند و نگاه نکنند، چون ما سعیِ خودمونو کردیم و روسری رو به سر کردیم، خودش افتاده (یه همچین تلاش مضاعفی داشتند برا نگهداری حجاب)

همین دوست بزرگوار و خواهر گرامی، موقع افطار و اذان، دستهاش رو به آسمون، با خدای خودش نجوا می کرد و بعضی دیگر از دوستان با دیدن این صحنه می گفتند: «واقعا میگن دلت پاک باشه همینه، نیگا فلانی چه ارتباط خوبی با خدا داره، نباید به ظاهر نیگا کرد»(یه همچین ملت درون نگری هستیم ما)

ولی خدایی، خودمونیم، اگه من هر چی هم بگم ارتباطم با تو خوبه، ولی برا حرفات پشیزی ارزش قایل نباشم، خسته نمی شی؟ چقدر قبول می کنی این حرفم رو؟

مشکل از اینجاست که خـــــــــــــــــیلی قانعیم، قانعیم به نداشته هایی که حتی نمی دانیم نداریمشان...

جــامـه زریـن نـگـردد جـمـع بــا سـیـمـیـن تــنـی        

یوسـف از چـه بـرنـمـی آیـد ، ز بـی پـیـراهـنـی

________________________

دیگران نوشت:کوتاه بیا خواهر! همین نجوا و دل پاکی رو با همین حرفاتون از این جوونای دل پاک می گیرین دیگه!!!

من نوشت: سرفه در اثر عود کردن آلرژی 

تو غره بدان مشو که مِی می نخوری

صد لقمه خوری که مِی غلام است آن را

حواسمون به لقمه امون نباشه باید با نسل پاک و عاقبت بخیری خداحافظی کنیم ها!

مراقب بیت المال باشیم، مراقب حرف زدنمون باشیم و هزارتا مراقبت دیگه....

دردهایم دیدنی ست نــَ گفتنی ست...

چشم دل هم نمی خواهد، همین چشم ظاهر تو را بس است!

پس ببین...

آقا نیا! آقا نیا! امروز و فردا همه کار داریم. فرصت برای در رکاب بودن شما نیست. بگذار برای وقتی دیگر...

با تشکر از شما ؛ تعداد زیادی از منتظران

ما منتظریم، ولی انتظار بخشی از زندگیِ ما شده است، ما عاشقیم ، ولی عشق قسمتی از روزمزگیِ ما شده؛ ای کاش عاشقانِ منتظر باشیم و بمانیم.

طبق روال؛  نیمه ی شعبان بر همه ی عاشقان حضرتش مبارک.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

...شب نیمه شعبان ، در مجلس امام زمان (عج) درست زمانی که همه ی عاشقان و شیفتگانش ، یکصدا و با شور و حرارت فریاد می زنند: آقا بیا! آقا بیا!

اگر یک نفر از میان جمعیت ، با همان شور و حرارت و حتی با شدت و حدت بیشتری فریاد بزند : آقا نیا! آقا نیا! تعجب آور و غیر منتظره نیست؟...

قسمتی از کتاب «کمی دیرتر» نوشته ی سیدمهدی شجاعی ؛-خوندنش مخصوصا توی این ایام خالی از لطف نیست-