ما میتوانیم بینی استکبار را به خاک بمالیم

"اما مورد هفتم از سفارشهایی که این کتاب(منظور کتابی است 1000 صفحه ای که دبیر کل وزارت مستعمرات انگلستان به مستر همفر داده بود) در مورد از بین بردن نقاط قوت مسلمانان کرده است، کتاب مزبور سفارش می کند که   :

باید کاری کنیم که مسلمانان معتقد شوند که منظور رسول خدا از اسلام این بوده است که انسان دین داشته باشد، چه آنکه یهودی باشد ، یا نصرانی . منظور حضرت این نبوده که مردم محمدی شوند ، به دلیل اینکه قرآن اهل هر دینی را مسلمان می نامد در قرآن آمده است که حضرت یوسف پیامبر گفته است:«و توفنی مسلما» و ابراهیم و اسماعیل گفته اند :«ربنا و جعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة ممسلمة لک» و یعقوب پیامبر به فرزندانش می گوید:«فلا تموتن الا و انتم مسلمون»."

اسلام در  لغت  مأخوذ از سلم به معنای موافقت شدید در ظاهر و باطن به  گونه ای که خلافی در بین نباشد . مقابل آن خصومت و مخالفت شدید است   .

اسلام در اصطلاح  دینی  به معنای انقیاد و صلح و رضا در برابر معبود با عظمت  الله جلّ و علا می باشد . و مقابل آن کفر است به معنای سرکشی و عدم تسلیم در برابر  خدای متعال و حجت های الهی  .

جامع ترین و مختصرترین تعریف اسلام از امیرمؤمنان(ع)نقل گردیده است :

« لأنسبنّ الاسلام نسبة لاینسبها أحد قبلی : الاسلام هو التّسلیم » (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 18 ص 313)

اسلام را به گونه ای معرفی می کنم که کسی پیش از من با این جامعیّت آن را تعریف ننموده است : اسلام همان تسلیم است .

با این فرمایش اسلام یعنی تسلیم محض در برابر خداوند تبارک و تعالی و این تسلیم لوازمی دارد که بیان خواهد شد .

قرآن کریم متعدد و به صراحت دین همه ی انبیاء را اسلام معرفی می فرماید :

«أفغیر دین الله یبغون و له أسلم من فی السماوات »( سوره ی آل عمران آیه 83)

آیا جز دین خدا را می جویند ؟ با این که تسلیم اوست هر آن چه که در آسمان ها و زمین است .

بنابراین دین به طور جامع همان تسلیم است . چنان که درخواست حضرت ابراهیم(ص) نسبت به خود و فرزندانش اسلام بوده است :

«ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امةَ مسلمةَ لک»(سوره ی بقره آیه ی 128)

پروردگارا ! هر دوی ما را از تسلیم شوندگان خود قرار ده و نیز از نسل ما امتی را که در برابر تو تسلیم باشند .

و نیز می فرماید :

«شرع لک من الدین ما وصّی به نوحاَ»( سوره ی شوری آیه ی 13)

از دین همان را برای شما مسلمانان تشریع نمود که به نوح سفارش و توصیه کرده بود .

بنابراین دین الهی همان اسلام است و اسلام نیز چیزی تسلیم در برابر حق نیست ، البته این حقیقت با حفظ اصول و ارکان ، به اقتضای زمان ها و ادوار مختلف تحول می یابد و بر حسب استعدادها ، تغییر می کند و این یعنی یک سیر تکاملی معنوی برای بشر . این سیر همانند معجزات انبیاء متناسب با روح زمان و افق دید انسان ها فرق می کند .

ولی دشمنان بی خرد نمی دانند که یک مسلمان برای شناخت معیارهای تسلیم معتقد است که خدای متعال او را به این مهم رهنمون می کند به این ترتیب که:...(بقیه در ادامه مطلب)

ما میتوانیم بینی استکبار را به خاک بمالیم

"اما مورد ششم از سفارشهایی که این کتاب(منظور کتابی است 1000 صفحه ای که دبیر کل وزارت مستعمرات انگلستان به مستر همفر داده بود) در مورد از بین بردن نقاط قوت مسلمانان کرده است، کتاب مزبور سفارش می کند که :

و نیز باید فکر نجاست کفار را از دلهای شیعیان بیرون برد و این آیه از قرآن را مدرک قرار داد که می گوید: «طعامکم حل لهم و طعامهم حل لکم» (سوره ی مائده /5) و اینکه رسول خدا زنی یهودیه داشت به نام صفیه ، و زنی نصرانیه داشت به نام ماریه، و نمی شود گفت زن رسول خدا نجس است."

در ابتدا به تشریح مسئله کافر می پردازیم:

کافر بر دو قسم است: یک قسم آن کافر کتابی نامیده می‌شود مثل نصاری (مسیحی) و یهود که به وحدانیّت خداوند و پیامبران خودشان و انبیاء گذشته ایمان داشته و به رسالت پیامبر اسلام ایمان ندارند، و قسم دوم: کافر غیرکتابی نامیده می‌شوند و آنها کسانی هستند که نه اعتقاد به خدا دارند و نه به انبیاء الهی بلکه یا ملحدند یا مشرک و بت‌پرست هستند.

با توجّه به اینکه اسلام دین حق و هدایت و در نتیجه راه رستگاری و نجات است، و خدای متعال در هر زمانی برای هدایت بندگانش دین حق را با پیامبر و کتاب آسمانی خاص ارسال نموده و پیروی از آن را مایة سعادت و نجات قرار داده است و از نظر خداوند هیچ دینی جز دینی که خودش آن را فرستاده است مورد قبول نبوده و پیروان غیر دین اسلام را از زیانکاران می‌شمارد.[ آل عمران/85] پس با قطع نظر از هر دلیل شرعی، عقل سلیم انسان به تنهایی حکم می‌کند که یک فرد مسلمان وقتی که در مسیر نجات و هدایت واقعی قرار گرفته است نباید به جرگة اهل باطل بپیوندند تا چه رسد که یک زن مسلمان با کافر یا مسیحی ازدواج نموده و بدون پشتوانة اجتماعی از طرف مسلمین در متن جامعة کفر قرار بگیرد و در نهایت از نور به سوی ظلمت کشانده شده و از ولایت خداوند خارج و در تحت ولایت طاغوت قرار بگیرد.

از طرف دیگر خداوند می‌فرماید: کافر ابداً نمی‌تواند بر مسلمان سلطنتی داشته باشد.[ نساء/141.] چون با این سلطنت عزّت و شرف مسلمان زیر سؤال رفته و در برابر کفّار ذلّت نصیب او می‌گردد. پس به اقتضاء این دو آیة شریفه ازدواج یک زن مسلمان با کافر حرام بوده و جایز نمی‌باشد.

درمورد زن یهودی پیامبر(صفیه): پس از فتح خیبر رسول خدا به صفیه-زن یهودی که پدر و همسرش را در جنگ از دست داده بود- پیشنهاد آزاد شدن و برگشتن به طرف خویشان خود و یا ماندن در مدینه و اختیار اسلام و کسب آزادی و ازدواج با پیامبر را دادند، و او را بین این دو امر مخیر نمودند و به او گفتند اگر به آئین یهود بمانی من اسلام را به تو تحمیل نمیکنم و صفیه امر دوم را انتخاب نمود. و زن مسیحی پیامبر (ماریه): از جمله کنیزانی بوده است که اسلام آورده است و پس از آن با پیامبر ازدواج کرده است.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـ?ذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاءَ إِنَّ اللَّـهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(توبه / 28)

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! حق این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر [در این قطع رابطه‌] از تنگدستى بیم دارید، اگر خدا بخواهد زودا که از فضل خویش بى‌نیازتان کند که خداوند داناى حکیم است.

واژه نجس به هرگونه پلیدی مادی و معنوی و باطنی اطلاق می شود مانند نجاست ظاهری ، بیماری های درونی، رذایل نفسانی و پستی ها و عقاید باطل، چیزهایی که نوعی پلیدی ذاتی دارند که طبعا آدمی از آنها تنفر دارد، مانند خون و بول و مدفوع، دردهای درونی لاعلاج و نیز اشخاص پست و فرومایه. مراد از انسان نجس در این آیه، بت پرست و منکر خدا و معاد است. مراد این آیه از نجاست، شرک ظاهری نیست بلکه مراد همان ناپاکی درونی وی یعنی عقاید شرک آلود و افکار اوست. آن ها نباید بعد از این سال به مسجدالحرام نزدیک شوند.

فَمَن یُرِدِ اللَّـهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ  کَذَ?لِکَ یَجْعَلُ اللَّـهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ (انعام / 125)

پس هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را براى اسلام بگشاید و هر که را بخواهد در گمراهى [وا] گذارد، سینه‌اش را تنگ و تنگ‌تر گرداند چنان که گویى در آسمان بالا مى‌رود. خدا این چنین بر کسانى که ایمان نمى‌آورند پلیدى مى‌نهد

رجس به معناى پلیدى وناپاکى و نجاست مصطلح فقهى است و خداوند به طور صریح غیر مؤمنین را نجس دانسته است و مطمئناً مشرکان را نمى‏توان مؤمن نامید؛ زیرا به توحید و رسالت حضرت محمد (ص) ایمان ندارند.

لازم به یادآوری است که حادثه انحراف جوانان مسلمان اندلس معلول همین رابطه ها بود.مسیحیان بر اثر آمیزش با مسلمانان اندلس توانستند مسکرات را میانشان رواج دهند و کم کم آن ها را به انواع گناهان بکشند.

ابوبصیر می‌گوید از امام باقر(ع) یا صادق(ع) پرسیدم آیا مسلمان می‌تواند با یهودی یا نصرانی مصافحه کند، حضرت فرمود:از زیر لباس اشکالی ندارد و اگر مصافحه دست به دست بود(تماس بدنی) دستت را بشوی.[ مستمسک، ج 1، ص 370، به نقل از وسائل الشیعه، باب 14 از احکام نجاسات،ج 5]

روایت صحیح علی بن جعفر(ع) از برادرش امام موسی بن جعفر(ع) از هم غذا شدن با مجوسی در یک ظرف غذا و مصافحة با او سؤال می‌کند حضرت می‌فرماید:جایز نیست.[ همان، حدیث 6]

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ... (مائده / 4)

از تو مى‌پرسند: چه چیز براى آنها حلال شده است؟ بگو: پاکیزه‌ها براى شما حلال شده است.

الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَّهُمْ ... (مائده / 5)

چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شد و طعام اهل کتاب براى شما حلال و طعام شما براى آنها حلال است،

با توجه به آیه قبل از این آیه معلوم می گردد که حلیت غذای اهل کتاب مشروط بر آن است که پاکیزگی آن باقی بماند؛ پس اگر بوسیله ی شراب یا آب جو نجس شده و یا در ذبح حیوان ، نام خدا بر آن برده نشده باشد، از رده ی طیبات خارج است. 

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( علیه السّلام ) شنیدم که فرمود: بعضی از کسانی که ادعای محبت و دوستی ما را دارند، ضررشان برای شیعیان ما ار دجال بیشتر است. حسن گفت: عرض کردم ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به چه علت؟ فرمود: به خاطر دوستی شان با دشمنان ما و دشمنی شان با دوستان ما. و هر گاه چنین شود، حق و باطل به هم درآمیزد و امر مشتبه گردد و مومن از منافق بازشناخته نشود.  (صفات الشیعه ص 8)

علی (ع) در نامه ی خود به حارث همدانی توصیه کرده است : از رفاقت با کسانی که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند است بر حذر باش. چه آدمی به رویه و روش رفیقش خو می گیرد و با افکار و اعمال وی معتاد می شود. ( نهج البلاغه ،نامه ی 69)

امام صادق (ع) فرموده اند: کسیکه با رفیق بد همنشین شود سالم نمی ماند و سرانجام به ناپاکی آلوده می شود.( مستدرک2 ،ص65)

علی (ع) در ضمن وصایای خود به حضرت مجتبی فرموده اند : از مراکز بد نام بپرهیز ، از مجالسی که مورد سوء ظن است دوری کن و بدانکه رفیق بد ، دوست خود را فریب می دهد و میل او را به کارهای ناپسند تحریک می کند و سرانجام آلوده اش می سازد. ( بحار جلد 23،ص55)

با توجه به مسایل مطرح شده در می یابیم که نجاست کفار برای مسلمانان بدلیل حفظ ایمان و پاک سرشتی آنان از رذایل می باشد و این نکته را این استعمارگر ورشکسته به خوبی دریافته است. و از طرفی شعار کشور جمهوری اسلامی عزیزمان مبنی بر اینکه ما با اسرائیل هیچ دوستی ای نداریم برایمان مستدل می شود.

پس در این راستا قدم ششم را با اقتدار بر میداریم:

1-      دوستی با اسرائیل و انگلیس و عمال آن ها ، ممنوع؛

2-      دوستی با کسانی که در ادعای دوستی با آن ها هستند ، ممنوع؛

3-      خرید و فروش اجناس خارجی ، ممنوع؛ 

موارد بعدی به عهده ی خواننده ی محترم...

ما میتوانیم بینی استکبار را به خاک بمالیم

"اما مورد پنجم از سفارشهایی که این کتاب(منظور کتابی است 1000 صفحه ای که دبیر کل وزارت مستعمرات انگلستان به مستر همفر داده بود) در مورد از بین بردن نقاط قوت مسلمانان کرده است، کتاب مزبور سفارش می کند که :

  5- لازم است در امر جهاد تشکیک ایجاد کنند، که این عمل مخصوص همان زمان بوده است و با منقضی شدن آن دوران این حکم هم از بین رفته است."

قال رسول اللّه(ص): «المُجاهِدونَ فى سَبیلِ اللّهِ قُوّادُ أهلِ الجَنّةِ». (مستدرک الوسائل، ج 2، ص 244).
رسول خدا(ص) فرمود: «مجاهدان در راه خدا، رهبران اهل بهشت اند».

جهاد که از ماده جهد به معنای مشقت و رنج است (معجم مقاییس اللغه ، ج1 ص486 ذیل ماده جهد) در کاربردهای شرعی به هر گونه تلاش و بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلای کلمه اسلام و اقامه و برپایی شعایر ایمان اطلاق می شود. (جواهر الکلام، محمدحسن نجفی، ج21 ص3)

جهاد یکی از مهم ترین وظایف و مسئولیت های فردی و اجتماعی هر مسلمان است؛ به ویژه که کارکردهای متعدد و آثار دنیوی و اخروی و مادی و معنوی بسیار بر آن بار می شود و شامل انواع مختلف می شود: جهاد در میدان جنگ، جهاد اقتصادی، جهاد اکبر(مبارزه با هوای نفس) و ....

قال رسول الله  : ان حسن تبعل المراة لزوجها، و طلبها مرضاته ، و اتبا عهاله ، یعدل ذلک کله   : پاداش شوهرداری نیک زن ، و کوشش او برای تحصیل خشنودی شوهر، و پیروی او از شوهرش ،  برابر همه این پاداشهای (جماعات و حج و جهاد و...) مردان است   .

همچنین با توجه به دسیسه‌های دشمنان اسلام، امروز بزرگ‌ترین جهاد زنان مسلمان و ایرانی در مسیر حفظ ارزش‌های اسلامی حفظ حجاب است؛ در جاییکه دشمن حتی در جنگ نرم کار را به جایی رسانده که آرایش های نا متعارف مو وصورت و  پوشیدن لباس های نا مناسب و پاره، نوعی آزادی و روشنفکری لقب گرفته است  .

یکی از راه های کارآمدی که بوسیله ی آن دشمنان جوانان یک منطقه را سست می کنند تا غیرت جهادی خود را از دست بدهد رواج میگساری در جوانان است، به این ترتیب غیرت و همت خود را از دست می دهند؛ در این راستا مطالعه چگونگی سقوط اندلس تامل برانگیز است.

اگر روحیه ی جهاد و در رنج انداختن خود برای هدف متعالی درکار نباشد که دیگر خطری دشمنان ما را تهدید نمی کند، انگلیسِ پیر! اگر روحیه ی جوانان اوایل انقلاب را در 8 سال دفاع مقدس می دیدید و لرزه بر اندامتان می افتاد، جوانان این دوره با همت مضاعف انواع جهادهای در راه اعتلای دینشان را انجام می دهند ، به فرموده حضرت آقا در روز 14 خرداد امسال ، جوانان این دوره اگر از نظر ایمان قوی تر از جوانان اوایل انقلاب نباشند ، ضعیف تر نیستند. استعمارگر ورشکسته! روح جوانان مسلمان به قدری والاست که فدا شدن در راه حق از آرزوهای شیرین آنهاست.

پس در این راستا  قدم پنجم را با اقتدار بر میداریم:

1-       جهاد اقتصادی: خرید کالاهای خارجی، ممنوع؛(البته از تولیدکنندگان داخلی هم تقاضا داریم که در جهت اعتلای طرح جهاد اقتصادی ایران، کیفیت اجناس خود را بالا ببرند)

2-       جهاد سیاسی: دخالت بیگانگان در امور سیاسی کشور عزیزمان، ممنوع؛

3-       جهاد فرهنگی: استفاده ار نمادهای بیگانه و به رنگ دشمن در آمدن، ممنوع؛

4-       جهاد اکبر: ریاست هوای نفس بر فکر و جانمان، ممنوع؛

5-       جهاد اصغر: بی اعتنایی به رشد فکری و بی اهمیت شمردن تقویت قوای جسمی، ممنوع؛

6-      جهاد زنان: بی عفتی و بی حیایی و همچنین بی اهمیت شمردن حفظ بنیان خانواده، ممنوع؛

7-      جهاد مردان: سستی در جهت کسب رزق حلال، ممنوع؛

8-      جهاد جسمانی: تاختن قوای پنج گانه در راه گناه و حتی در راه های بیهوده و مهار نکردن آن، ممنوع؛

موارد بعدی به عهده ی خواننده ی محترم...

ما میتوانیم بینی استکبار را به خاک بمالیم

اما مورد سوم و چهارم از سفارشهایی که این کتاب(منظور کتابی است 1000 صفحه ای که دبیر کل وزارت مستعمرات انگلستان به مستر همفر داده بود) در مورد از بین بردن نقاط قوت مسلمانان کرده است، کتاب مزبور سفارش می کند که :

«3- و نیز لازم است به وسیله ی متهم ساختن علما و داخل نمودن جاسوسانی در لباس آنان کاری کنیم که رابطه ی مسلمین با علماءشان قطع شود و باید جاسوسان ما در لباس علما جنایات بسیاری مرتکب شوند ، تا مردم هر عالمی را که می بینند شک داشته باشند که آیا این هم عالم است یا جاسوس است؟ و بسیار تاکید می شود که از اینگونه جاسوسان ملبس را باید در میان علماء ازهر، آستانه،نجف و کربلا وارد کرد.

4- و یکی از راه های تضعیف روابط مسلمین یا علماء آن است که مدارسی افتتاح کنیم که معلمین آنان ، اطفال را بر ضد علما و خلیفه ی مسلمین تریبت کند ، از بدی های آنان بگویند که اینان تن پرور هستند و همیشه در فکر لذات خود هستند، اموال ملت را صرف فساد و خوشگذرانی می کنند و اینان که جانشینان پیامبر هستند به پیامبر شباهت ندارند.» 

در این راستا خبری در مورد جاسوسی در لباس روحانیت خوندم ، به این ترتیب که «یک روحانی‌نما موسوم به «سید محمد علی حسینی» که تلاش می‌کرد خود را به جای سید حسن نصرالله رهبر شیعیان جنوب جا بزند، پس از یک سال بررسی فعالیت‌های وی از سوی اطلاعات ارتش لبنان، سرانجام به خاطر جاسوسی برای رژیم صهیونیستی دستگیر شد....»

و هزاران هزار مورد دیگر در ایران و کشورهای اسلامی دیگر که وسیله ی بدبینی مردم را به علما فراهم می کرده اند. (لعنه الله علیه)

در زمان رضاخان که به درست دوره اختناق ایران و دین به شمار می‌رفت همه دیدند که بالاترین هدف رضاخان علما بودند و آنقدر که او با آنها بد بود با دیگران نبود چون می‌دانست اگر گلوی اینها را با سختی فشار ندهد و زبان آنها را در هر گوشه با زور سرنیزه نبندد تنها کسی که با مقاصد مسموم او طرفیت کند و با رویه‌هایی که می‌خواست بر خلاف نفع مملکت و صلاح دین اتخاذ کند مخالفت نماید آنها هستند و زمامداران آن روز یا نوکرهای خاص او بودند و با مقاصد او همراه بودند و یا ضعیف النفس و ترسو بودند و با یک هو، از میدان در می‌رفتند.

****

متاسفانه یکی از دوستان من شبهه های زیادی در مورد ولایت فقیه داشت، وقتی با اون صحبت می کردم تمام سخنانش رو استناد به حرفهای معلم معارفشون در دبیرستان میکرد...

و چه خوب است سخنان امام فقط در حد صحیفه های داخل کتابخانه ها نباشد؛

«... شما آقایان و همه اشخاصى که مى‏خواهید آموزش و پرورش بدهید، یا در بنگاههاى آموزش و پرورش هستید، همه دانشگاهها، همه مراکز تربیت، همه مدارس قدیمى باید در آن اشخاصى باشند که آن اشخاصى که در آنجا هستند تربیت بکنند، تربیت اخلاقى بکنند.» (صحیفه نور/ج‏12/500/شروع اصلاح از محیطهاى دانشگاهى ..... ص : 499)

پس در این راستا  قدم سوم و چهارم را با اقتدار بر میداریم:

1-         معیار برای تشخیص عالم حقیقی، تقواست . برخورد عجولانه برای قبول و یا رد عالمی ، ممنوع؛

2-         تعمیم دادن کار یک نفر از هر قشر به کل آن قشر، ممنوع؛

3-         قبول کردن بی بر و برگرد سخن اطرافیان – حتی معلمان و اساتید گرامی – بدون تفکر عقلی-اسلامی ، ممنوع؛

4-      اگر شخصی رو دیدیم که در لباس روحاننیت خلاف محرزی انجام میده-نه برچسب و تخریب شخصیت- بگیم کسی که این خلاف رو مرتکب شد، لباس روحانیت تنش بود، نه اینکه روحانی بود (به نقل از محب علی(علیه السلام))

5-      سعی کنیم هر چه بیشتر در امور زندگی و علمی و اقتصادی و... به علما نزدیک بشیم و زنگیمون رو از این لحاظ به رنگ دین بزنیم(به نقل از محب علی(علیه السلام))

موارد بعدی به عهده ی خواننده ی محترم...

مرگ بر انگلیس این قسمت را همگام با شعار  مرگ بر ضد ولایت فقیه سر می دهیم و به انگلیس ، این استعمارگر پیر، با صدای بلند می گوییم که «کور خوانده اید» ، لباس پیغمبر اسلام(ص) چیزی نیست که عمال شما ظرفیت تحمل آن را داشته باشند و ان شاءالله به زودی تمام سرکردگان شما چهره ی واقعی خود را نشان می دهند –همانطور که شاهد آن هستیم- و هیچ چیز نمی تواند جوان های این مرز و بوم را نسبت به دین عزیزشان و حافظان آن بدبین کند.

ما میتوانیم بینی استکبار را به خاک بمالیم 

اما مورد دوم سفارشهایی که این کتاب(منظور کتابی است 1000 صفحه ای که دبیر کل وزارت مستعمرات انگلستان به مستر همفر داده بود) در مورد از بین بردن نقاط قوت مسلمانان کرده است، کتاب مزبور سفارش می کند که :

2- همانگونه که لازم است برای هر چه بیشتر گسترش دادن شراب ، قمار، فحشا، گوشت خوک اگر آشکارا شد که چه بهتر و اگر نه مخفیانه، آنگاه در این کتاب سفارش اکید شده است که باید هر چه بیشتر در بلاد اسلامی با یهود و نصاری و مجوس و صبی های مقیم در این ممالک همکاری نمود تا با مددکاری آنان این امور رواج داده شود و حتی بایستی از بودجه ی وزارت مستعمرات برای پیروان این ادیان ماهیانه مقرر شود که فعالیت کنند و این مراکز فساد را در میان مسلمانان گسترش دهند.

...»

متاسفانه اطرافمون رو که نگاه می کنیم مردهایی رو به همراه همسرانشون  می بینیم که ....

در همین جا به همه ی اون خانم ها و آقایون عرض می کنم : غیرت حالتی است مربوط به روح که نشأت گرفته از حبّ به شیء است و این موجب می شود که انسان کوشش کند، آن شیء را که حفظ او عقلاً و شرعاً لازم است، حفظ کند. این تعریف علمای اخلاق از غیرت بود. پس معلوم میشه که بعضی از آقایون اصلا همسرشون رو دوست ندارند!

حالا فکر میکنید که این غیرتی که نهادینه در وجود هر شخص است چگونه نادیده گرفته می شود و یا به کلی از بین می رود؟

مردی از امام صادق (ع) سوال نمود چرا خداوند گوشت خوک و شراب را حرام نموده است ؟ امام (ع) در پاسخ فرمودند : خداوند تبارک و تعالی چیزی را حلال ننموده و چیزی را حرام نکرده مگر برای حفظ مصالح خود مردم. نه آنکه بنا بر میل خود نسبت به چیزی آن را حلال نموده و به خاطر بی میلی خود نسبت به امری آنرا حرام کند. زیرا خداوند که خالق بندگانش میباشد ، می داند چه چیزهائی سبب قوام جسم و روح ایشان میشود. پس آنها را حلال نموده و میداند چه چیزهائی برای روح و جسم انسان ضرر دارد ، آنها را حرام فرموده. برای مثال گوشت خوک را حرام نموده ، زیرا سبب بی غیرتی و بی تعصبی و فساد اخلاق میشود. و شراب را حرام نمود ، زیرا شرابخواری موجب ارتعاش و لرزش بدن است و مروت و جوانمردی را از شخص زائل می کند و شخص مشروبخوار را به تمام امور زشت و قبیح از قبیل زنا با محارم و آدم کشی و هر فتنه ای می کشاند.   (تفسیر جامع جلد 2 صفحه 156 )

«و نیز سفارش شده است که به هر صورتی که شده باید ربا را در میان مسلمانان رواج دهیم، که این عمل علاوه بر آنکه موجب ویرانی اقتصاد آنان خواهد شد سبب جرات یافتن مسلمانان در مخالفت با قرآن هم خواهد شد، زیرا هر کس در یک مورد با قوانین قرآن مخالفت کرد ، مخالفت در سایر موارد نیز برایش آسان خواهد شد....»

درست است که در ایران سعی در اجرای بانکداری اسلامی داشته اند و قوانینی هم در جهت اسلامی بودن آن ها وضع کرده اند ولی آیا به نظر شما شرایط اسلامی بودن بانک ها ، تمام و کمال رعایت می شود؟

«آیت‌الله مقتدایی مدیر حوزه علمیه قم در دیدار با مدیران موسسه مهر (‌بسیجیان)   با بیان تذکراتی گفتند: بانک‌هایی که معاملات ربوی در آن‌ها صورت می گیرد دارای، فضای ناسالمی هستند، زیرا ربا اعلام جنگ با خدا است و خداوند آن را به شدت نهی کرده است.

لازم به یادآوریست تعدادی از بانکها و موسسات مالی اعتباری از جمله موسسه مالی اعتباری مهر بابت تاخیر پرداخت اقساط مشتریان خود، از آنها جریمه دیرکرد مطالبه می کنند که این مبلغ به فتوای صریح اکثر مراجع، ربا و نزول پول محسوب می شود و دریافت آن حرام است.»

به نظر شما تا چه حد این شیطان بزرگ تونسته این موارد را عملی کنند؟

 چون فرض قوی اینه که خواننده ی محترم این بخش ، هیچ سنخیتی با موارد ذکر شده بالا نداره ، وارد بیان جزئیات د ر قدم دوم نمی شیم و همین برامون بس که بدونیم، هر آن در معرض حمله ی تیرهای شیطان هستیم ، گوش به زنگ باشیم، و برای مرگ بر انگلیس این مورد، به طور کلی ، غفلت ممنوع؛

از اونجاییکه در کشور اسلامی مبنا بر اسلامی بودن خوراکی هاست؛ بنابراین استفاده از هر نوع خوراکی خارجی ، ممنوع؛ (نظر از وبلاگ محب علی علیه السلام)

ولی در مورد بانک ها ، ما بعنوان جوانانی که در درجه ی اول به دینمان و در درجه ی دوم به میهنمان عشق می ورزیم و نگرانِ به ثمر نشستن نقشه های شوم بیگانگان در کشور عزیزمان هستیم ، از مسئولین و هرکسی که به نحوی کاری از دستش برمیاد، خواهش میکنیم که مرگ بر انگلیس را با صدای بلند عملی کنه

بیان ریز قوانین بنا به تشخیص خواننده ی محترم برای ما شنیدنی خواهد بود 

ما میتوانیم بینی استکبار را به خاک بمالیم 

چند وقت بود که خیلی فکرم مشغول شده بود ، خیلی سخته که از دور و نزدیک حرف هایی بشنوی که رنگ و بوی اون ورِ آبی بده. تا اینکه امروز بعد از خوندن کتاب "خاطرات مستر همفر" – جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی – پیش خودم گفتم چرا حالا که اونا نقشه هاشون رو عملی کردند ما هم  مرگ بر انگلیس و مرگ بر کفار رو از حد سرزبونمون فراتر نیاریم و به حد عمل نرسونیم؟!

"...و هرگاه عروس دریاها(منظور انگلستان است) توانست اسلام را از هم بپاشد و بر کشورهایش تسلط پیدا کند ، جهان مسیحیت را شاد خواهد نمود .... دبیر کل گفت: جنگ های صلیبی فایده ای نداشت ، همانگونه که قوم مغول نتوانستند اسلام را ریشه کن سازند . زیرا عملیات آنها دفعی و بدون برنامه و نقشه ی قبلی بود و آنان عملیات نظامی انجام می دادند که جنگی علنی و آشکار بود ، لذا در مدت کوتاهی از بین رفتند ، اما امروزه حکومت باعظمت ما، در فکر این است که اسلام را از داخل با یک نقشه ی مطالعه شده و دقیق، با بینش و مرور زمان نابود سازد...."(خاطرات مستر همفر/ص112-113)

امیدوارم اگه این کتاب رو نخوندید حتما بگیرید و مطالعه کنید (این کتاب رو میتونید از اینجا دانلود کنید)؛ سرتاسر کتاب پر است از نقشه های حساب شده ای که متاسفانه به شدت اجرایی شدن اون رو توی کشور خودمون داریم میبینیم.

فصلی از این کتاب در مورد از بین بردن نقاط قوت مسلمانان صحبت شده ؛ در این فصل 23 مورد برای از بین بردن داشته های خوب و قوت ما بیان شده که با خوندن هر کدومشون دل هر مسلمونی به درد میاد. وقتی ما با خیال راحت توی خونه هامون نشستیم و داریم وقت خودمون رو به بطالت می گذرونیم ، از اون ور دنیا دارن در مورد ما تصمیم می گیرند که ما رو به چه رنگی در بیارن؛ بیایید اگه کوچک ترین خصلتی در ما هست که به مقاصد پلید اونا کمک میکنه ، تلاش برای از بین بردنش کنیم ؛ حداقلش اینه که وقتی این مورد رو تو خودمون دیدیم ناراحت بشیم و احساس بدی بهمون دست بده ، نه اینکه توجیهش کنیم . (تا به حول و قوه ی الهی بتونیم کم کم کنار بذاریمش )

در صفحه ی 101 کتاب آمده است:

"اما سفارشهایی که این کتاب(منظور کتابی است 1000 صفحه ای که دبیر کل وزارت مستعمرات انگلستان به مستر همفر داده بود) در مورد از بین بردن نقاط قوت مسلمانان کرده است، کتاب مزبور سفارش می کند که :

1-       بسیار ضروری است کاری کنیم که از هر سو عربده های ملت خواهی، اقلیم پرستی، تعصبات نژادی، و ترک و فارس و عرب و عجم و از این قبیل تعصبات تفرقه انگیز راه بیفتد و نیز لازم است مسلمانان را وادار کنیم که اهمیت بسیاری به تمدن های پیش از اسلامشان بدهند و قهرمانان و شخصیت های قبل از اسلام را زنده کنیم، مانند احیا فرعونیت در مصر، احیا زردتشتی گری در ایران و احیا بابلیه درعراق، تا آخر صورت مفصلی که در این کتاب آمده بود......"

حداقل د رمورد این قسمت که بیشتر ماها تسلط کامل به قضیه داریم و کاملا مشرفیم!!!! از انواع جوک های ترک و لر و عرب و عجم و انواع اهانت هایی که به شهرها و نژادها میشه گرفته تا انواع گردنبندهای صلیب و اهورامزدا و ...

 قدم اول :

1)      گفتن و شنیدن هر گونه جوکی که اقلیتی رو مورد توهین و تمسخر قرار بده، ممنوع؛

2)      احساس هر گونه برتری جویی به خاطر اندازه و فرهنگ و تاریخِ شهری که توشیم ، ممنوع؛

3)     نشان قرار دادن هر گونه نشانی که نشانی از رنگ و بو ی فرهنگ و دین و هویت ما نداره ، ممنوع؛

4)     از این به بعد برتری جویی زن بر مرد و مرد بر زن هم ،ممنوع؛ (نظر از وبلاگ محب علی(ع) )

(لطفا قوانین بعدی توسط خواننده ی عزیز مرتبط با این بند از نقشه های ملعونین انگلیسی وضع بشه )

از اونجاییکه "رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود"  وقتی دیدیم که توی این قسمت تونستیم از 100 نمره حداقل به خودمون 80 رو بدیم ، بریم سراغ مورد بعدی...

یادمون نره که می خوایم مرگ بر انگلیس و مرگ بر کفار از حد سرزبونمون فراتر بیاد و در حد عمل برسه ان شاءالله.